بگذار که می خواهم اینبار در جنگ بمیرم
با حکم تیرو با صدای بنگ بمیرم
به امید روز فریاد ، فلک ها شوم
در سکوتم ، پای تیغ تفنگ بمیرم
از پس حلقه های این همه اعدام و دار
آمدم در آغوشت تنگ بمیرم
ببند چشمان من روی این خونابه خاک
اگر بیاد آن ماه و پلنگ بمیرم
ترسم این است که گُم لای کتاب تاریخ
بدست تاتار تیمور لنگ بمیرم
مرا رها کن در این باغ وحش انسانی
تا به صد هزار حیله و نیرنگ بمیرم
بگورم اگر خاکی هست ، زخاکستر توست
نخواهم زیر صخره های سنگ بمیرم |